به گزارش مشرق، امیرعباس صادقی مدیر روابطعمومی فرهنگسرای رسانه در یادداشتی تاکید کرد؛
این روزها یکی از جدیترین نقدهایی که منتقدان صداوسیما به تلویزیون وارد میکنند، تولید حجم بسیار بالای برنامههایی است که از کیفیت محتوایی لازم برای اقناع مخاطب بیبهره است. طبعا رسانه ملی به عنوان جدیترین و تاثیرگذارترین مرجع، نقش بسیار مهمی در فرهنگسازی ارزشهای ایرانی اسلامی در جامعه دارد و از این منظر انتظار میرود که برنامههای آن دارای محتوایی مطابق با همین ارزشها داشته باشد و آن را تبلیغ کند. چند سالی میشود که تعداد شبکههای رسانه ملی افزایش چشمگیری یافته است اما برخلاف این افزایش، بسیاری از برنامههایی که از شبکهها پخش میشود یا تکراری است یا محتوایی سطحی دارد و یا در بهترین حالت تلاش کرده است با استفاده از سلبریتیها مخاطب را چند ساعتی پای جعبه جادو بنشاند اگرچه شاید در پایان چیزی گیرش نیاید و حتی سرگرمکننده هم نباشد.
نتیجه این نوع از برنامهسازی که این روزها شایعتر نیز شده است، دلزدگی مخاطب از رسانه ملی است. چنین مخاطبی که احساس میکند با دیدن برنامههای صداوسیما سرگرم نمیشود و چیزی به دست نمیآورد به سمت شبکههای ماهوارهای متمایل میشود؛ رسانهای که مترصد فرصت است تا این مخاطب را به خود جلب کند و با برنامهای از پیش طرح شده آرامآرام مفاهیم جدیدی را در ذهنش جا بدهد.
پرچمدار این شبکههای خارجی جم تیوی است؛ شبکه فارسیزبان که با پخش برنامههای متعدد برای گروههای مختلف سلیقهای تلاش کرده مخاطبان زیادی را به خود جلب کند. سریالهای ترکیهای یکی از برنامههای پرمخاطب جم تیوی است؛ سریالهایی که توسط بسیاری از خانوادههای ایرانی دنبال میشود. فارغ از این که چرا این شبکه تمرکز اصلی خود در سریالسازی را بر روی مخاطبین فارسیزبان گذاشته است باید به یک سوال مهم پاسخ داد و آن هم این است که درونمایه اغلب این سریالها چیست؟ با بررسی ساده اغلب این سریالها میتوان جواب این سوال را در یک جمله خلاصه نمود؛ «خیانت». تقریبا میتوان گفت در تمام این سریالها شاهد خیانت همسر به شوهر و فرزندان هستیم؛ موضوعی که در خانواده اصیل ایرانی اسلامی به شدت نکوهیده است و طبعا دلیلی ندارد که چنین صحنههایی را تماشا کند. اما به راستی چه اتفاقی میافتد که خانوادههای ما به فکر دنبال کردن چنین محتوایی میافتند؟
جالب است بدانید که بسیاری از مخاطبان این سریالها که زندگیشان به فروپاشی رسیده است اذعان میکنند که با تماشای بعضی قسمتها آنچنان دچار سردرگمی میشدند که حتی به همسر یا فرزندان خود شک میکردند!! آیا همین تاثیرگذاری خطر بزرگی برای اصلیترین بنیان خانواده ایرانی نیست؟ علاوه بر این، به نکته مهم دیگری نیز باید توجه داشت. شبکه جم که با عنوان گروه رسانهای جم فعالیت میکند، برای همه اقشار و ردههای سنی برنامهسازی میکند. برای مثال GEM Kids برنامههایی برای کودکان پخش میکند. با بررسی برنامههای مختص کودکان در این شبکه میتوان فهمید که محتوای این برنامهها نه تنها از سریالهای با مضمون خیانت کم ندارد بلکه به هیچ وجه متناسب با الگوی تربیتی ایرانی اسلامی برای کودکان ما نیست. در کنار اینها نباید فراموش کنیم که بسیاری از برنامههای این شبکه اجازه پخش در شبکههای سراسری ترکیه را ندارد! شاید بهترین شاهد مثال برای موارد مطرح شده رجوع به بازیگرانی باشد که روزگاری به جمتیوی پیوستند و حالا با پشیمانی و اذعان به فضای ناسالم این شبکهها به کشور برگشتند.
باید دقت داشت که با مسالهای بسیار جدی در این زمینه روبهرو هستیم؛ این شبکههای ماهوارهای با برنامههایی که به ظاهر سرگرمکننده است، عمق خانوادههایمان را هدف گرفته و تلاش میکنند با ایجاد حس بیاعتمادی در بین اعضای آن، بیهویتی و در نتیجه رسوخ فرهنگی در خانوادهها را رقم بزنند. مسئولان باید بدانند همانطور که مقام معظم رهبری بارها اشاره فرمودند جنگ نرم فرهنگی که از سوی دشمنان ما راه افتاده است، به هیچوجه وجه شوخیبردار نیست و باید جدی گرفته شود.
سوالی که در این بین مهم جلوه میکند این است که راهحل بهبود برنامههای رسانه ملی که منجر به بازگشت مخاطبین تلویزیون میشود چیست؟ در پاسخ به این سوال باید به یک مساله بسیار مهم اشاره نمود و آن هم «روانشناسی رسانهای» است. بدین معنی که بدانیم مخاطبین چه چیزی میخواهند. فهمیدن این مساله تنها با علم به روانشناسی رسانهای میسر است. برای مثال، نظرسنجیها و افکارسنجیهای متعددی در سازمان صداوسیما انجام میشود و از مردم نسبت به برنامههای در حال پخش سوال میشود. اگر نتایج این نظرسنجیها در اختیار محققین این زمینه قرار بگیرد بسیار کمککننده خواهد بود. کافی است تعدادی از برنامه، سریالها، مسابقات خوب تلویزیون که با استقبال بسیار خوب مردمی همراه بوده است به صورت علمی بررسی شده و پارامترهای تاثیرگذار در جذب مخاطب بیرون کشیده شود. تاکید بر توجه به این پارامترها و رعایت آن در برنامهسازیهای بعدی راهحل دقیقی برای بازگشت مخاطب به تلویزیون است. نباید فراموش کنیم که مخاطبین رسانههای ما بسیار هوشمند هستند؛ همانطور که با دیدن برنامههای بیمحتوا ریزش میکنند با دیدن چند برنامه قوی رویش خواهند داشت.
در کنار اینها بعضا میبینیم که برنامهسازیهای خوبی توسط گروههای نسبتا کمتوان در فضای اینترنتی صورت میگیرد. برای مثال به کلیپهایی که توسط گروهها ساخته شده و در جشنوارههایی نظیر عمار، فیلم کوتاه و ... به نمایش درمیآید توجه کنید؛ صداوسیما با توجه به بودجهای که در اختیار دارد وظیفه دارد از این گروهها حمایت کرده و با توجه به چارچوبی که خود براساس روانشناسی رسانهای برایشان تعریف میکند بهشان فضای دیده شدن بدهد. در کنار اینها توجه به بعضی نکات ظریف میتواند راهگشا باشد؛ بارها دیدهایم که شبکههای ماهوارهای برای اینکه در بین مخاطب ایرانی اعتمادسازی کنند، برندهای ایرانی را تبلیغ میکنند.چه خوب است که صداوسیما در این سال که توسط مقام معظم رهبری، رونق تولید نامگذاری شده است، کالاهای ایرانی را به صورت «رایگان» یا با هزینه کمتری تبلیغ کند. در کنار اینها، بهتر است که نقد برنامههای تلویزیون در داخل خود آن انجام شود نه در محافل بیرونی. این مساله اعتمادسازی بیشتری را برای مخاطبان به همراه دارد.
فراموش نکنیم که اکنون درگیر جنگ رسانهای با دشمنان قسمخورده خود هستیم؛ تضعیف بنیان خانواده و تغییر آداب و رسوم ایرانی اسلامی اصلیترین هدفی است که در این جنگ فرهنگی توسط دشمنان دیده شده است. به همین دلیل رسانه ملی در این برهه وظیفه به مراتب سنگینتری نسبت به دهههای قبل دارد. انجام صحیح این وظیفه خطیر مستلزم دو نکته اساسی است؛ اولا تمام دستگاههای بیرونی باید دست به دست هم بدهند تا صداوسیما به بهترین نحو کارش را انجام دهد. دوما خود صداوسیما نیز باید حرکتش را شتابان آغاز کند؛ برنامهسازی صحیح مبتنی بر سلایق مخاطب، توجه به محتوای ایرانی اسلامی و استفاده از عوامل تاثیرگذار بر جذب حداکثری مخاطب راهکارهای جدی در مقابله با فضای رسانهای مسموم دشمن است.